سالروز بازدید مقام معظم رهبری از پژوهشگاه رویان گرامی باد

در اتفاقی مبارک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبرمعظم انقلاب اسلامی صبح روز دوشنبه 25 تیر ماه سال 1386 از پژوهشگاه رویان و نمایشگاه دستاوردهای جهاد دانشگاهی بازدید کردند.
رهبر معظم انقلاب در ابتدای این بازدید، با حضور در محل یادمان شهدای جهاد دانشگاهی، یاد و خاطره این شهدا و همچنین زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی، مؤسس و رئیس اسبق پژوهشگاه رویان را گرامی داشتند.
رهبرانقلاب اسلامی در این بازدید، از قسمت‌های مختلف حوزه پژوهشی شامل آزمایشگاه‌های سلول های بنیادی تمایز، ترانس ژن، تعیین نقشه پروتئین و زیست شناسی مولکولی، آزمایشگاه پیوند و بخش جنین شناسی بازدید و در هر یک از این قسمت ها و بخش های دیگر، دانشمندان، متخصصان و محققان توضیحات لازم را بیان کردند. همچنین در این بازدید درباره «بانک خون بند ناف» نیز که ‌از بخش‌های‌مهم پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی است توضیحات لازم توسط پژوهشگران مرکز بیان شد.
بازدید از نمایشگاه دستاوردهای‌جهاد دانشگاهی بخش دیگری از دیدار رهبر انقلاب اسلامی در بیست و پنجم تیرماه سال 1386 از پژوهشگاه رویان بود. در این نمایشگاه طرح‌ها، عملکرد و دستاوردهای جهاد دانشگاهی در گروه‌های تخصصی فنی-مهندسی، علوم پزشکی، علوم پایه، کشاورزی و علوم انسانی ارائه گردید.
همچنین حضرت آیت الله خامنه‌ای از بخش درمان پژوهشگاه که شامل بخش درمان ناباروری است و از لحاظ کمی و کیفی در حد معیارهای جهانی است و توان رقابت با بهترین مراکز درمانی جهان را دارد، دیدن فرمودند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سپس در سالن همایش های پژوهشگاه و در جمع مسئولان، دانشمندان و پژوهشگران پژوهشگاه و مراکز جهاد دانشگاهی سراسر کشور با اشاره به حرکت علمی مبارکی که در چند سال اخیر در کشور آغاز شده و در میان اهل علم گسترش یافته است، بیاناتی را فرمودند. به همین مناسبت مبارک و بزرگداشت سالروز حضور ایشان در پژوهشگاه رویان، ضمن آرزوی دیدار مجدد رهبر فرزانه انقلاب، متن بیانات ایشان در بازدید از پژوهشکده ی رویان و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری تقدیم حضور مخاطبان می شود:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
چند سالى است که یک حرکت مبارک علمى در کشور آغاز شده؛ همه این را قبول دارند که این تحرک ارجمند تقریباً در بین مجموعه ى اهل علم کشور اعم از استاد و دانشجو و محقق و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى کم و بیش گسترده است. بنده وظیفه دارم نسبت به این حرکت عظیمى که دانشمندان، محققان و استادان ما در سرتاسر کشور ایجاد کرده اند، به سهم خودم حقگزارى و ابراز قدردانى کنم.
امروز آمدن من به این مرکز در واقع یک حرکت نمادین است براى قدرشناسى از حرکت علمى عظیم و وسیعى که خوشبختانه در کشور ما شروع شده؛ اگرچه هنوز در آغاز راه است. اینجا را انتخاب کردیم، اولاً به خاطر رویان، ثانیاً به خاطر جهاد دانشگاهى.
مؤسسه ى رویان، یک مؤسسه ى موفق و یک نمونه ى کامل و چشمگیر از آن چیزى بود و هست که انسان آرزویش را دارد. علت اینکه من به مرحوم سعید کاظمى اینقدر علاقه داشتم و الان هم در دلم و در ذهنم براى آن جوان عزیز، ارزش و جایگاه قائلم، همین است. حرکت او، نحوه ى کار او، مدیریت او، پیگیرى او، یک مجموعه ى کاملى بود از آن چیزى که آدم دوست میدارد و آرزو دارد، که حالا من اندکى در این باره عرض خواهم کرد. رویان هم با کمک او و بقیه ى همکارانى که در رویان از اول مشغول بوده اند، اینجورى بارآمد؛ اینجورى رشد کرد؛ اینجورى روئید. و من این را از اوائل کار احساس کردم. آن دوست مشترک من و مرحوم کاظمى که شرح قضایاى کارى ایشان را در آغاز کار - پانزده شانزده سال قبل - و در خواستهاى او را با من مطرح کرد، من نشانه هاى یک حرکت درست را در این کار احساس کردم؛ لذا گفتم من در حد مقدورِ خودم در خدمت این کار و پشتیبانى این کار قرار میگیرم. هرچه زمان گذشت، آن ظن اوّلى تقویت شد؛ تکذیب نشد.
اگر بخواهم این الگوى مطلوب را در یک جمله معرفى کنم، عبارت است از: ترکیب علم، ایمان، تلاش. هم علم را جدى گرفتند، هم ایمان و پایبندى و تقوا را؛ نه به صورت یک سربار، بلکه به شکل یک عنصر اصلى در بافت مجموعه و در بافت کار. و هم خستگى را فراموش کردند، که به گمان من مرحوم کاظمى جان و سلامت خودش را هم سر همین کار گذاشت؛ یعنى این دنبالگیرى و این اهتمامها و خسته نشدنها. لذا رویان در چشم من بسیار گرامى است و عزیز است و شما جوانها و مردان و زنان مؤمن و عزیزى که در این مجموعه کار میکنید، براى من عزیز هستید و معتقدم رویان استعداد بسیار زیادى براى کار کردن و براى پیش رفتن دارد.
از قول من نقل کرده اند که من گفته ام: «این سلول بنیادى یک حرکت علمى است»، واقعش همین است؛ همینطورى که این سلولهاى بنیادىِ شما، یک دامنه ى تمام نشدنى براى تحقیق دارند - که هرچه شما تحقیق میکنید، پیش میروید، یک میدان دیگرى باز میشود که مى بینید میتوان آن را موضوع تحقیق قرار داد و پیش رفت و به مرزهاى جدیدترى رسید - رویان هم همینجور است؛ این مجموعه ى شما هرچه کار کند، پیش برود، باز قابلیت پیشرفت دارد و یکایک محققان، پژوهشگران معتقد به علم و با ایمان - که در این مجموعه یا هر مجموعه ى دیگرى از این قبیل هستند - همین حکم را دارند؛ یعنى توانائى اینها تمام نشدنى است.
و اما جهاد دانشگاهى را انتخاب کردم، چون جهاد دانشگاهى مولود مبارک انقلاب است. همینطور که در قرآن کریم در مقایسه ى دو مسجد میفرماید: «لمسجد اسّس على التّقوى من اوّل یوم أحقّ ان تقوم فیه، فیه رجال یحبّون ان یتطهّروا»، جهاد دانشگاهى همینجور است؛ جزو معدود رویشهاى اصلى خود انقلاب است. این معنایش این نیست که جهاد از اول در هر برهه ى از زمان، هرجور بوده، هرجور فکر کرده، هرجور کار کرده، درست است؛ نه، ما آدمها گاهى درست فکر میکنیم، گاهى غلط فکر میکنیم، گاهى درست عمل میکنیم، گاهى غلط عمل میکنیم. ملاک قضاوت، این تناوبها و پیچ و خمها نیست؛ ملاک قضاوت، هدفگیرى و جهتگیرى و استمرار در حفظ این هدف است؛ ولو حالا گاهى انسان خطائى هم بکند، لغزشى هم بکند. من هویت جهاد را درنظر دارم که برکات زیادى هم بحمداللَّه داشته. حالا من یک جمله درباب جهاد میگویم، بعد هم یک چند جمله اى درباب علم و تحقیق و آینده ى کار کشور در این زمینه عرض خواهم کرد.
جهاد دانشگاهى مرکب از دو کلمه است دیگر: جهاد و دانشگاه؛ هم باید در آن جهاد باشد، هم باید متناسب با دانشگاه باشد. جهادى عمل کردن، مفهوم خاصى دارد. هرجور کارى، جهادى نیست.
جهاد با جهد و تلاش از لحاظ ریشه یکى اند؛ یعنى در آن معناى جهد و کوشش وجود دارد؛ اما جهاد فقط این نیست؛ جهاد یعنى مبارزه؛ مبارزه ى در همین اصطلاح متعارف فارسىِ امروز ما. مبارزه انواع و اقسامى دارد: مبارزه ى علمى داریم، مبارزه ى مطبوعاتى داریم، مبارزه ى سیاسى داریم، مبارزه ى اقتصادى داریم، مبارزه ى نظامى داریم، مبارزه ى آشکار داریم، مبارزه ى پنهان داریم؛ اما یک نقطه ى مشترک در همه ى اینها وجود دارد و آن اینکه در مقابلِ یک خصم است؛ در مقابلِ یک مانع است. مبارزه با دوست معنى ندارد؛ مبارزه در مقابلِ یک دشمن است.
فرض کنید در دوران اختناق، کسى هر هفته مثلاً پنج تا کتاب میخواند؛ خیلى کار بود؛ اما لزوماً مبارزه نبود؛ جهد بود، جهاد نبود. اگر میخواست جهاد باشد، باید کتابى را میخواند که در حرکت او در مواجهه ى با رژیم طاغوت و رژیم اختناق، تأثیر داشت؛ آنوقت میشد جهاد. خاصیت جهاد این است.
دایره ى جهاد شما علم و فناورى است؛ یعنى شما اینجا از شمشیر و نیزه و ژ۳ نمیخواهید استفاده کنید؛ از مغز و امکانات اندیشمندىِ درون انسان و فکر و قلم و چشم و اینها میخواهید استفاده کنید.
مجموعه، مجموعه ى علمى است؛ اما در چه جهتى باشد تا جهاد باشد؟ این مهم است. نگاه کنید ببینید براى کشور شما، براى انقلاب شما، براى اهدافى که این انقلاب ترسیم کرده، کدام دشمن عنود در کمین نشسته و شما باید با آن دشمن عنود مبارزه کنید؟ کارتان در آن صراط که شد، میشود جهاد.
بنابراین، اگر دنبال علمى بگردید که این علم، دشمنان آن اهداف را نه فقط ناراضى نمیکند، خرسند هم میکند، این جهاد نیست. فرض کنیم جهاد دانشگاهى یا فلان مؤسسه ى مربوط به جهاد دانشگاهى بگوید در سال فلان، صد یا پانصد مقاله از من در «ISI» منتشر شده؛ این، ملاک نیست. این مقاله چه بود؟ در چه جهت بود؟ به چه درد شما خورد؟ آن کسانى که با آرمانهاى شما دشمنند، نسبت به این مقاله چه موضعى داشتند؟ آیا آنها احساس خطر کردند؟ البته سیاسیونشان - اهل علم که نگاهشان جور دیگرى است - یا نه، احساس خطر نکردند.
وقتیکه راجع به سلولهاى بنیادىِ شبیه سازى و اینطور کارها آقایان حرف زدید و بنده یا دیگرى هم تجلیلى از این کار کردند، مقامات امریکایى اعلام کردند که براى علوم ژنتیک هم باید شوراى حکامى به وجود بیاید! این معنایش چیست؟ دشمن از اینکه شما در این رشته دارید حرکت میکنید، دردش آمده است. مثالهاى واضحش را عرض میکنم؛ هزاران مثال دارد. آن روزى که شما مثلاً بتوانید آنچنان رادارى بسازید که از هیچ نقطه از فضاى آسمان این کشور، هیچ جنبنده اى نتواند وارد شود، آن روز دشمن دردش مى آید؛ یعنى این تیرى است که مستقیم میخورد به دشمن. این، میشود جهاد.
در حرکت جهادى، در علم جهادى، در تحقیق جهادى، این عنصر حتماً شرط است. دشمن هم مقصود آمریکا نیست. حالا ما در مقام صحبت، دشمن واضحمان آمریکا و استکبار جهانى است. نه، دشمنها انواع و اقسامى دارند. یک وقت یک کارتل بزرگ مالى و اقتصادى از اینکه شما بتوانید مثلاً کارخانه ى سیمان بسازید، ناراحت میشود؛ مانع تراشى میکند؛ نمیگذارد، که الان در گزارشهائى که در اینجا به من دادند، از جمله همین مسئله بود. دلشان میخواهد یک شوراى حکام هم درست کنند براى ساخت سیمان، که هر کس حق نداشته باشد کارخانه ى سیمان بسازد یا تولید سیمان کند.
کار جهادى باید هدفمند، درست متوجه به آرمانها و هوشمندانه و عاقلانه و دشمن شکن باشد. یعنى به همان معنائى که ما مبارزه را در اصطلاح معمولى به کار میبریم: «دارم مبارزه میکنم؛ این یک مبارزه است.» این، یک تعبیر مصطلح است. در جهاد، این معنا هست. این، تعریف بخش جهاد.
و اما دانشگاهى. دانشگاهى یعنى سطح این فعالیت و تحرک، یک سطح راقى است؛ متناسب با دانشجو و استاد و ذهن فعال علمى است. در همه ى کارها همین باید رعایت شود. عوام گرائى و عوام پسندى در کار و در همه فعالیتها نباید دخالت داشته باشد. البته بخشى از فعالیتها علمى است و خوب است؛ مثل همین تحقیقات؛ اما فرض بفرمائید اگر فعالیت در زمینه هاى علوم انسانى و فرض کنید در ادبیات است، باید حرفى که از اینجا بیرون مى آید، فراتر از آن حرفى باشد که ممکن است یک ادیب معمولى بزند. یعنى سطح، باید سطح راقى اى باشد. خیلى از حرفها در زمینه ى علوم انسانى - که حالا ما در آن سابقه داریم و بلدیم و واردیم - مثل تاریخ، مثل ادبیات، مثل فلسفه که اینها مسائل بومى کشور ماست، هست. برخى از این مسائل، حرفهاى عادى اى است، حرفهاى متعارف است؛ جهاد دانشگاهى هم که نزند، هر کسى میتواند بزند. جهاد دانشگاهى باید حرفِ گزین، حرفِ برتر را به میدان بیاورد. از باب مثال، شما فعالیت قرآنى دارید. فعالیت قرآنى را خیلیها دارند؛ همه اش هم خوب است - میدانید من جزو کسانى هستم که نسبت به فعالیتهاى قرآنى دنبالگیرى و احساس مسئولیت ویژه دارم؛ از قبل از انقلاب، الان هم همینجور است. یعنى اگر در یک مسجدى دَه نفر جوان هم جمع شوند تلاوت قرآن کنند، از نظر من مطلوب است؛ این را دوست میدارم - لکن شما اگر فعالیت قرآنى میخواهید بکنید، باید فعالیت قرآنى شما با فعالیت قرآنىِ غیر دانشگاهى فرق داشته باشد. لذا اگر شما هم فرض کنید بخواهید همان لحن و نوا و شیوه ى فلان قارى و تجوید و صداى خوش و... را مثل بقیه تکرار کنید، البته خیلى خوب است؛ اما فعالیت جهاد دانشگاهى در قرآن، این نیست؛ یک چیزى فراتر از این است. ببینید باب فهم دانشگاهى در مواجهه ى با قرآن چیست. بروید سراغ فهمیدن قرآن. قرآن خوانِ شما جورى باشد که وقتى قرآن میخواند، جلسه اى که مستمع قرآن اوست، مفاهیم قرآن را با دل خود لمس کند؛ حس کند؛ و جلسه ى قرآن خوانى شما، جلسه ى مفاهیم قرآن هم باشد. اینها ابتکار لازم دارد؛ بابِ شماست.
بنابراین، جهاد دانشگاهى این امکانات و این وسائل را دارد و بنده به جهاد دانشگاهى اعتقاد راسخ دارم. کارهاى بزرگى کرده اند؛ کارهاى خوبى کردید و همینطور که گفتیم: «اسّس على التّقوى من اوّل یوم». از اول تا حالا که ما جهاد دانشگاهى را شناختیم، بر اساس دین و تقوا بود. بر اساس دین و تقوا نگهش دارید.
چند دقیقه ى پیش با دوستان اینجا صحبت بود و عرض کردیم سعى کنید هویت جهاد، تغییر پیدا نکند. اینى که شما مى بینید هویت بعضى از اشخاص - فکرهایشان، ترکیبهاى ذهنى شان - از اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، این یک روال و ممشاى طبیعى نیست که بگوئید طبیعتش همین است دیگر؛ نخیر، هرگز اینجورى نیست. طبیعى این است که اگر انسان یک فکر و یک راهى را به منطق و استدلال پذیرفت، این را تا آن نقطه ى آخرِ راه برود و اگر عمرش کفاف نداد، در این راه بمیرد. این طبیعى نیست که ما بگوئیم: یک راهى را حرکت کنیم برویم؛ گاهى هم با شور و خیلى هیجان، بعد از یک نقطه، ناگهان زاویه بزنیم! بعد، این زاویه ها اینقدر ادامه پیدا کند که تبدیل شود به عکس! این، به هیچ وجه طبیعى نیست. بعضیها توجیه میکنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شدیم! نخیر، زمان بر روى عنصرهاى ضعیف و بى ریشه و اعتقادهاى واهى و مبتنى بر احساس محض اثر میگذارد؛ یا زمان با همراهى طمعها و هوسها اثر میگذارد. «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». قرآن میگوید: آنهایى که در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نیاورند بایستند، این لغزش اینها به خاطر آن کارى است که قبلاً کردند. ما وقتى روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسى روى آن اثر میگذارد؛ یکى، دو تا، سه تا، ناگهان مى بینید که شکلش عوض شد؛ اما وقتیکه مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبناى تفکر درست و منطق صحیح، هویت دینى انسان شکل گرفت و هویت انقلابى شکل گرفت، هرچه زمان بگذرد، این هویت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحکمتر میشود. آدمها اینجورند، نهادها هم اینجورند. نگذارید نهاد جهاد دانشگاهى، تبدیل شود به یک هویت دیگر؛ به یک هویت غیر دینى، غیر انقلابى.
من یک بار در جمع همین عزیزان جهاد دانشگاهى مطلبى را چند سال پیش گفتم، که یادم هم نبود؛ این را براى من آوردند، خواندم و یادم آمد - باید این هویت صحیح را و این هویت ایمانى را حفظ کنید و باقى بماند. خوشبختانه همینجور هم بوده و تا حالا هم باقى مانده است؛ چون ساخت جهاد دانشگاهى و نوع مدیریت، نوع عملکرد، نوع ارتباط رأس با بدنه، جهتگیریها، خواستها، خواستهاى خوبى بوده است - آنچه که آن روز گفتم، این بود که بعضیها تصور میکنند انقلابیگرى، یک حرکت انقلابى، یعنى حرکت بى انضباطِ همراه با شلوغى، سردرگمى و بى نظمى! میگویند آقا، آنها انقلابى بود و تمام شد! این، غلط است. مطلقاً در ذات تحرک انقلابى، اغتشاش و بى نظمى نیست. بعکس، انضباط انقلابى از محکمترین و قویترین انضباطهاست. انضباطى که ریشه از ذهن انسان، از دل انسان، از ایمان انسان میگیرد، بهترین انضباطها را دارد.
اول انقلابها از جمله انقلاب ما، بى نظمیهائى دیده میشود که این ناشى است از آغاز حرکت انقلابى؛ چون یک بناى کهنه ى درهم ریخته باید نابود شود و جایش یک بناى دیگر بیاید. این، چیز طبیعى اى است؛ ولى وقتیکه بناى نو، بناى جدید ساخته شد بر پایه هاى درست، حرکت بر اساس آن، حرکتِ منضبط و خوب خواهد بود و پیش خواهد رفت و این، انقلابى است. بنابراین انقلابیگرى را با بى نظمى و با شلوغکارى و با نشناختن ضابطه و قانون نباید اشتباه کرد. على اى حال، جهاد دانشگاهى از جاهائى است که ما به آن امید داریم براى آینده ى علمى کشور.
اما راجع به مسئله ى علم و تحقیق، من این را عرض بکنم: کشور ما بدون حرکت در جاده ى گسترش دانش و گسترش پژوهش، امکان ندارد بتواند به نقطه ى مطلوب خودش دست پیدا بکند؛ مخصوص کشور ما هم نیست. کلید، دانش و پژوهش است.
دانشمند شدن یک ملت هم به این نیست که دانسته هاى دیگران را فرا بگیرد. آن، مقدمه ى کار است. علم یک دامنه ى وسیعى دارد؛ انحصارى نمیتواند باشد که ما فرض کنیم یک مجموعه اى از کشورها و یا ملتها هستند که نخبگان اینها علم را باید تولید کنند، مرزهاى جدیدى را براى علم تعریف کنند، یک مقدارى خودشان استفاده کنند، یک مقدارى هم که زیاد آمد، بدهند دیگران استفاده کنند. این نمى شود. این نسبت، این شکل کار، معنایش همین عقب ماندگى دائمىِ بخشى از کشورها، همین رابطه ى ظالمانه ى بین کشورها، همین مسئله ى دنیاى اول و دنیاى دوم و دنیاى سوم و شمال و جنوب و همین حرفهائى است که جزء ادبیات رائج سیاسى در این قرن و قرن قبل بوده و شده.
همه ى انسانها توانائى دانش پژوهى و دانشمندى را دارند. استعدادها البته مختلف است، لکن هیچ کشورى نیست که در آن انسانها توانائى این را نداشته باشند که در این دامنه ى وسیع و عظیمِ علم بالقوه و بالاستعداد، یک جایگاهى براى خودشان پیدا کنند و یک نقشى در آن ایفا کنند. اگر کشورى که سابقه ى او، تاریخ او، تجربه ى او، نشان میدهد که توانائى استعداد او، توانائى بالائى است و از متوسط بالاتر است - که کشور ما قطعاً از این قبیل است - این بایستى در ایجاد علم، در توسعه ى علم، در پیشرفت علم نقش ایفاد کند و اگر توانست این نقش را ایفاد کند، آنوقت این عقب ماندگى، این تبعیض و بى عدالتى در همه ى زمینه هاى سیاسى و اجتماعى و اقتصادى از بین خواهد رفت و خواهد شد داراى سهم برابر در مقابل کشورهاى دیگر و در مقابل قدرتهائى که امروز وجود دارند. آنوقت میتواند خودش را اداره کند، روى پاى خودش بایستد؛ یک چیزى بدهد، یک چیزى بگیرد؛ اما امروز اینجور نیست.
امروز نظام سلطه در دنیا بنایش بر گرفتن و دادن نیست؛ بنایش بر گرفتنِ حداکثرى و دادنِ حداقلى است؛ ثروت را میمکند، امکانات را میمکند، اختیارات سیاسى و اقتصادى و اجتماعى را در کشورها میمکند و در اختیار میگیرند و در مقابل، گاهى هیچ چیز نمیدهند، گاهى چیز مضرى میدهند، گاهى هم یک چیزکى به آن کشورِ نقطه ى مقابل میدهند. الان بافت سیاسى دنیا این است: سلطه گر و سلطه پذیر.
اگر بناست این بافت به هم بخورد و کشورها بتوانند به قدر ظرفیت ملتهایشان و استعداد ملتهایشان در روابط عالم جایگاهى داشته باشند، عمده ترین چیزى که در این کار تأثیر دارد، علم است. بنابراین علم را باید جدى گرفت؛ باید پیش رفت.
ما حرکتمان شروع شده، لکن هنوز در اول کاریم؛ هم باید به مراکز علمى و تحقیقى کمک بشود؛ هم به پروژه هاى علمى، پروژه هاى تحقیقى و فناورى باید کمک بشود؛ هم بایستى این میل به علم و تحقیق و پژوهش همه جا گسترش پیدا کند. باید مخصوص استاد و محقق هم نماند؛ در محیط دانشجوئى و فضاى دانشجوئى گسترش پیدا کند؛ یعنى دانشجو میل به علم آموزى و تولید علم پیدا کند که این کارى است که احتیاج دارد به تدبیر و با توصیه و خواهش و تمنا و سفارش و دستور و اینها، نخواهد شد. مسئولان بخشهاى آموزشى کشور ما؛ چه وزارت آموزش و پرورش، چه وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، چه بخشهائى که مربوط به مسائل برنامه ریزىِ فرهنگى اند، در این زمینه مسئولیت دارند. آنها کارى بکنند که محیط دانشگاهى، محیط علم طلبى باشد. واقعاً این جوان بخواهد عالم بشود و فقط مسئله این نباشد که بخواهد مدرکى بگیرد، یا حالا اسمى مثلاً براى یک کار کوچکى در بیاورد. این، حرکت لازم دارد. این حرکت باید ادامه پیدا کند. کمک دولت و دستگاههاى مسئول و کمک کسانى که جایگاهى دارند که میتوانند اثرگذار باشند بر روى ذهن مخاطبانشان، در این زمینه حتماً لازم است.
و من اصرارم بر این است که هر وقت ما براى پیشرفت علم کار میکنیم، این را فراموش نکنید که علم و دین توأمانند. علم مجرد از دین و دور از دین ولو در گام اول در کوتاه مدت یک کشورى را به یک نقطه اى از افتخار هم برساند، اما در بلندمدت براى بشریت زیانبار است؛ کما اینکه دارید مى بینید که زیانبار است.
علمى که از دین جدا شد و خودش را متعهد به دین ندانست، نتیجه اش همین میشود که امروز در دنیا رائج است؛ علم وسیله ى زورگوئى است، وسیله ى استثمار است، وسیله ى تخریب حرث و نسل است و محصول علم، بمب اتم است از یک طرف؛ از طرف دیگر، محصول علم، این مواد مخدر کذائى است؛ محصول علم، روى کار آمدن سیاستمدارانِ دور از همه ى احساسات انسانى است در خیلى از کشورهاى دنیا. علم را باید با دین همراه دانست. علم را براى خدا و در راه خدا باید تحصیل کرد و به کار گرفت. این، جزو تعالیمِ اولیه ى ما باید باشد؛ در همه جا.
و توفیقات این علم هم بیشتر است؛ این را به شما عرض بکنم. نگویند اگر علم را مقدس کردیم و با دین همراه کردیم و مؤمن کارى درآوردیم، دیگر پیشرفت نمیکند؛ نخیر، الان همین خود جهاد دانشگاهى شما، همین مجموعه کارهاى شما - که به وسیله ى عناصر مؤمن این همه کار بزرگ انجام گرفته - نشان دهنده ى این است که علم وقتى با ایمان همراه باشد، توفیقاتش هم بیشتر خواهد بود.
چیزهاى دیگرى هم من اینجا یادداشت کرده ام، که عرض بکنم، منتها دیگر وقت گذشت؛ ساعت دوازده است. امیدواریم ان شاءاللَّه این دیدار ما بتواند پیامى باشد براى جامعه ى علمى کشور از سوى مجموعه ى دستگاه؛ پیام قدرشناسى، پیام ارجگزارى، پیام حقگزارى از حرکت علمى و بالخصوص درباره ى جهاد دانشگاهى و بالاخص در مورد مؤسسه ى رویان. و امیدواریم خداوند به همه ى شماها اجر بدهد، پاداش بدهد و امیدواریم که خداوند ان شاءاللَّه روح مرحوم کاظمى عزیز را از برکات و تفضلات خودش برخوردار کند و خانواده ى محترمشان هم که اینجا تشریف دارند، ان شاءاللَّه مشمول صبر و سکینه ى الهى قرار بگیرند و ما روزبه روز شاهد توفیقات بیشتر شما عزیزان در رویان و در جهاد دانشگاهى باشیم.


والسّلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته
تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۴/۲۴

فعالیت‌های پژوهشگاه رویان

goup